تقدیم به روح سبز پدرم.
غزل تلخ خداحافظی
شبی از خاطـر بارانی من رد شــدی و
میخک سرخ تمنا به نگاهت آویخت
پیچک سبز دعا هم به هـوایت پیچید
بغض دیرینه ی دل زهر به کامم می ریخت
یاد آن روز که من دختـر بابا بــــــودم
مادرم شاد و جوان تنگ در آغوشــم داشت
اخمـــم از نازکی جنـــــــس دلم یک دم بود
خنده را بوسه ی گرمت به لبانم می کاشت
مست بودم هم ازاین حس که جهان مال من است
دلم از داشتــــن چند عروســــک خوش بــــــــــــود
خواهــــــــــرم سبـــــــــــزترین حادثــــه ی زندگیم
خانه با خنده ی شیــــرین سه کـــودک خوش بود
امپراطــــوری من زود به پـــــــایـــــان آمــــــــد
شب سردی که نشان از غم و دلتنگی داشت
قسمت این بود که تاج از ســــــر من بــــردارد
دست تقدیر که با خاک هماهنــــــگی داشت
دلخوشم باز به خوابم که بیایی نـــروی
تا فراموش کنم حادثه ی بی کسی ام
شاید آن صنــــــدلی خالی ایــوان دیگر
نشود موجب آشفتــــتن و دلواپسیــم
آن شب از خاطر طوفان زده ام دور شدی
باز بیداری و یک بغض ســـمج با من ماند
پری کوچک خوشبــختی من هم آن شب
غزل تلخ خداحافظیـــــش را می خواند.
صفیه پاپی1394
پی نوشت: 11دی ماه پنجمین سالگرد آسمانی شدن پدر نازنینم.
گلچینی از نظرات در مورد این سروده:
عباس خوش عمل کاشانی
۴ روز پیش
رضا نظری
۳ روز پیش
صبح آن روز که رفتی پسرت شعر سرود
نیمه ی فصل بهاری که زمستانی شد
حرف ها ماند به سینه ، همه یک آه بلند
غصه ها روی دلم یک غم پنهانی شد.
چند بار خواندم و.
روح پدرتان شاد.
نیمه ی فصل بهاری که زمستانی شد
حرف ها ماند به سینه ، همه یک آه بلند
غصه ها روی دلم یک غم پنهانی شد.
چند بار خواندم و.
روح پدرتان شاد.
فاطمه سادات بحرینی(بحرالغزل)
۶ روز پیش
سلام بانو
دلم گرفته بود، گرفته تر شد
شکسته بود، شکسته تر شد
روحش شاد
سروده ات بسیار زیباست
التماس دعا دارم
عباسعلی استکی(چشمه)
۵ روز پیش
درود بانو پاپی عزیز و گرامی
امید که خداوند منان ابوی گرامی شما را ببخشد و بیامرزد و روح پر فتوحش را قرین رحمت خویش نماید
صبور و بردبار باشید
امید که خداوند منان ابوی گرامی شما را ببخشد و بیامرزد و روح پر فتوحش را قرین رحمت خویش نماید
صبور و بردبار باشید
منوچهر مجاهدنیا
دیروز
رضا عزیزی (رهگذر)
۹ ساعت پیش
سلام بر شما بانوی ارجمند
احساس را بسیار زیبا به تصویر کشیده ای.
جوششتان بر دل نشست
وبغض های ناهوار .همانی که راه قطرات باران را. بر دشت خشک لاله های گونه های نیلی ام گرفته اند
بداهه
احساس را بسیار زیبا به تصویر کشیده ای.
جوششتان بر دل نشست
وبغض های ناهوار .همانی که راه قطرات باران را. بر دشت خشک لاله های گونه های نیلی ام گرفته اند
بداهه
فاطمه توکلی
۲ روز پیش
سلام و درود بانو پاپی عزیزم
میخکِ سرخِ چشمم
بر خاکِ سردِ خفته
قطره قطره
آب می شود
قلبِ شکسته یِ من
از تکه تکه حمدِ خوابم
خاموش
می شکند خدایا !
خانه یِ خاطراتم
هر لحظه نبشِ قبری ست.
هر دم
بی تو ، بی بهانه
ذرّه ذرّه خاک می شود
آوارم
خسته در خود
اینک نشسته در خود
پریِ کوچکِ پر بسته یِ تنهایی .
بداهه تقدیم عزیزترین خواهرم
بانوی مهربانم بارها و بارها آمدم و سروده حزن آلود و زیبایتان را خواندم اما با چشم اشک آلود دست دلم به نوشتن نرفت . هیچ نمی توانم بگویم که غم بی اندازه تان را بکاهد فقط می توانم بگویم مرا در غم خود شریک بدانید
برای روح عزیز پدر گرامی تان آرزوی مغفرت و رحمت الهی دارم
انشاالله با ائمه اطهار محشور شوند
و برای شما آرزوی سلامتی و شادی دارم
همیشه باشید و بسرایید
مرگ.
مادر مهربانی است
که کودک خود را پس از یک روز طوفانی
در آغوش کشیده.
نوازش می کند.
و می خواباند.
(صادق هدایت)
میخکِ سرخِ چشمم
بر خاکِ سردِ خفته
قطره قطره
آب می شود
قلبِ شکسته یِ من
از تکه تکه حمدِ خوابم
خاموش
می شکند خدایا !
خانه یِ خاطراتم
هر لحظه نبشِ قبری ست.
هر دم
بی تو ، بی بهانه
ذرّه ذرّه خاک می شود
آوارم
خسته در خود
اینک نشسته در خود
پریِ کوچکِ پر بسته یِ تنهایی .
بداهه تقدیم عزیزترین خواهرم
بانوی مهربانم بارها و بارها آمدم و سروده حزن آلود و زیبایتان را خواندم اما با چشم اشک آلود دست دلم به نوشتن نرفت . هیچ نمی توانم بگویم که غم بی اندازه تان را بکاهد فقط می توانم بگویم مرا در غم خود شریک بدانید
برای روح عزیز پدر گرامی تان آرزوی مغفرت و رحمت الهی دارم
انشاالله با ائمه اطهار محشور شوند
و برای شما آرزوی سلامتی و شادی دارم
همیشه باشید و بسرایید
مرگ.
مادر مهربانی است
که کودک خود را پس از یک روز طوفانی
در آغوش کشیده.
نوازش می کند.
و می خواباند.
(صادق هدایت)
علی غلامی
۴ روز پیش
سلام سرکار خانوم پاپی
تسلیت مرا هم پذیرا باشید و مرا در غم خود شریک بدانید
بیایید بیایید که جان و دل ما رفت
بگریید بگریید که آن خنده گشا رفت
دگر شمع نیارید که این جمع پراکند
دگر عود مسوزی که از این بزم صفا رفت
لب جام مبوسید که آن ساقی ما رفت
رگ چنگ ببرید که آن نغمه سرا رفت
سر راه نشستیم ونشستیم و شب افتاد
بپرسید بپرسید که آن ماه کجا رفت
آنان که صبور باشند و هیچگاه نپرسند چرا.در مقام صبرا جزیلا .در می آیند و خداوند پاداشی عظیم را شامل برانداختن پرده های دنیا در بازگشودن معناهای جدید آن را برای پاداش این صبر به آنان عطا خواهد نمود و بدون شک این کلام از آیه های مستقیم کتاب خداست.
زینب بانوی کربلا.
چه زیبا داشت.
مقام صبرا جزیلا.
غروب تو.
انگاره رویش من است.
فی البداهه گویمش.
که معنای.
یکی از هزارمین.
جمله من است.
البته فی البداهه نبود و یکی از سروده هایم در رابطه با همین آیه.
تسلیت مرا هم پذیرا باشید و مرا در غم خود شریک بدانید
بیایید بیایید که جان و دل ما رفت
بگریید بگریید که آن خنده گشا رفت
دگر شمع نیارید که این جمع پراکند
دگر عود مسوزی که از این بزم صفا رفت
لب جام مبوسید که آن ساقی ما رفت
رگ چنگ ببرید که آن نغمه سرا رفت
سر راه نشستیم ونشستیم و شب افتاد
بپرسید بپرسید که آن ماه کجا رفت
آنان که صبور باشند و هیچگاه نپرسند چرا.در مقام صبرا جزیلا .در می آیند و خداوند پاداشی عظیم را شامل برانداختن پرده های دنیا در بازگشودن معناهای جدید آن را برای پاداش این صبر به آنان عطا خواهد نمود و بدون شک این کلام از آیه های مستقیم کتاب خداست.
زینب بانوی کربلا.
چه زیبا داشت.
مقام صبرا جزیلا.
غروب تو.
انگاره رویش من است.
فی البداهه گویمش.
که معنای.
یکی از هزارمین.
جمله من است.
البته فی البداهه نبود و یکی از سروده هایم در رابطه با همین آیه.
فرهاد مهرابی
۵ روز پیش
دلخوشم باز به خوابم که بیایی نـــروی
تا فراموش کنم حادثه ی بی کسی ام
شاید آن صنــــــدلی خالی ایــوان دیگر
نشود موجب آشفتــــتن و دلواپسیــم
درود خدا بر شما بانوی گرامی استاد پاپی بزرگوار
غمگین بود اما چقدر زیبا چقدر عالی سزودید
دلنشین بود
باارزوی بهترین ها
روح پدر گرامیتان شاد و یادش گرامی
سیده لاله رحیم زاده(آلاله ی سرخ)
۵ روز پیش
اله یار خادمیان(صادق)
۵ روز پیش
ادامه دارد.
درباره این سایت